English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (8561 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Apple Computer Corporation U شرکتی که کامپیوترهایی مانند II Apple
Apple Computer Corporation U Lisa Apple و در این اواخر Apple Macintosh را ایجاد کرده است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
compaq computer corporation U IB
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
apple computer U کامپیوتر اپل
Apple Macintosh computer U مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
corporation U شرکت بامسئولیت محدود
corporation U شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
corporation U شرکت ثبت شده موسسه حقوقی
corporation U موسسه
corporation U شرکت سهامی
corporation U که دارای شخصیت حقوقی باشند
corporation U گروهی از مردم
corporation U شرکت
corporation U بنگاه
intel corporation U شرکت اینتل
major corporation U شرکت سهامی بزرگ
ibm corporation U IBشرکت
Hayes Corporation U تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند
Hayes Corporation U مودمی که سازگار با مجموعه دستورات Hayes At است
Hayes Corporation U مجموعه دستوراتی که مودمی را که حروف AT در نام آن است کنترل میکند
microsoft corporation U شرکت مایکروسافت
ncr corporation U شرکت NCR
tandy corporation U شرکت Tandy
private corporation U شرکت خصوصی
close corporation U شرکت یا بنگاهی که توسط عده معدودی از افراد اداره میشود
close corporation U شرکتی با صاحبان سهام محدود که معمولا" همین صاحبان سهام نیز مدیریت وسایر امور شرکت را بر عهده دارند
giant corporation U شرکت غول پیکر
giant corporation U شرکت بزرگ
corporation tax U مالیات بر شرکتها
public corporation U شرکت سهامی عام
non-resident corporation [American E] U شرکت غیر ساکن
communications stallite corporation U یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
digital equipment corporation U سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
data general corporation U سازنده سیستمهای مینی کامپیوتر
corporation income tax U مالیات بر درامد شرکتها
control data corporation U یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
apple U سیب دادن
apple U میوهء سیب دادن
apple U نوعی ریزکامپیوتر که توسط شرکت کامپیوتری APPLEساخته شده است
apple ii U اپل دو
apple U مردمک چشم
apple U چیز عزیزو پربها
apple U یکی ازبزرگترین سازندگان ریزکامپیوتر در جهان
apple سیب
pine apple U قشطه بمب
candy apple U سیب با ژلاتین پوشیده شده
sour apple U ضربهای که میلههای 5 و01 را باقی میگذارد
shaped like an apple U بشکل سیب
egg apple U بادنجان
fir apple U چلغوزه
apple dumpling U شیرینی پخته شده با سیب درونش [آشپزی]
eating apple U سیب خوردنی
flat apple U گوی بولینگ خارج از بازی
fir apple U جوزصنوبر
pine apple U عین الناس
To turn (apple)to someone. U به کسی رو آوردن ( متوسل شدن )
the apple of one's eye <idiom> سوگلی بودن
the apple of one's eye <idiom> U نور چشم
polish the apple <idiom> U خود شیرینی کردن ،لعاب دادن به کسی
Adam's apple U جلو آمدگی حنجره در جلو گردن
Adam's apple U سیب آدم
apple pie U پای سیب
apple juice U آب سیب
thorn apple U تاتوره خاردار
the pulp of an apple U مغز سیب
Apple Mac U مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
the pulp of an apple U گوشت سیب
sugar apple سیب دارچینی
sugar apple سفرجل هندی
to peel an apple U پوست سیبی را گرفتن
toffee apple U سیبیکهبالایهسختونازکتافیپوشیدهشدهباشد
oak apple U مازو
apple of the eye U چیز پریها
apple of the eye U محبوب نوردیده
apple of the eye U مردمک چشم
apple macintosh U acintosh
Apple Key U کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است
apple jack U عرق سیب
pine apple U اناناس
apple core U تخمدان سیب
gall apple U مازو
adams apple U سیب حضرت ادم
sugar-apple U سیتافال هندی
adams apple U جوزک
adams apple U بر امدگی گلو
crab apple U سیب صحرایی
love apple U گوجه فرنگی
apple pascal U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا مخصوص استفاده درخانواده
the apple of one's eye <idiom> U عزیز دردانه
apple works U اپل ورکس
a crunchy apple U سیبی برشته و ترد
apple talk U اپل تاک
apple share U اپل شر
apple tree U درخت سیب
apple peel U پوست سیب
The apple does not fall far from the tree. <proverb> U درست شبیه پدر.
Put the apple in the juicer. U سیب را در آب میوه گیر بگزارید.
oak apple or gall U مازو
Apple file exchange U برنامه نرم افزاری که روی کامپیوتر Macintosh Apple اجرا میشود و اجازه خواندن دیسک از PC را میدهد
To eat an apple with the skin. U سیب را با پوست خوردن
An apple a day keeps the doctor away. <proverb> U با خوردن یک سیب هر روز نیازی به دکتر نیست. [چونکه آدم دیگر بیمار نمی شود]
An apple a day keeps the doctor away. <proverb> U غذای خوب طبیب را فراری می دهد.
apple ring fender U دفرای حلقوی
Apple filing protocol U روش ذخیره سازی فایل ها روی سرور شبکه که از طریق یک کامپیوتر Macintosh Apple قابل دستیابی است
apple desktop interface U رابط رومیزی اپل
apple desktop bus U گذر رومیزی اپل
apple desktop bus U باسهای سریال در کامپیوترهای Macintosh Apple که به وسایل با سرعت پایین مثل صفحه کلید و mouse اجازه ارتباط با پردازنده را می دهند
To pick an apple off the tree. U سیبی را از درخت کندن [چیدن] .
dutch apple pie U پای سیب هلندی
section of a pome fruit: apple U قسمتهایمختلفمیوههایکرویشکل
Shipshape . In apple pie order. U مرتب ومنظم
apple beignets [American English] U قاچ سیب درخمیر سرخ شده [یک نوع شیرینی]
apple fritters [British English] U قاچ سیب درخمیر سرخ شده [یک نوع شیرینی]
toffie apple [British English] U سیب با ژلاتین پوشیده شده
A rotten apple in jures its companions. <proverb> U یک سیب گندیده هم جواران خود را لکه دار مى کند.
The rotten apple injures its neigbours. <proverb> U یک سیب فاسد ,سیبهاى اطرافش را خراب مى کند.
Millions saw the apple fall, but Newton was the one who asked why? U میلیون ها نفر به زمین افتادن سیب را دیده بودند اما فقط نیوتون پرسید چرا؟
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness. U نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
My Computer U نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
computer U ماشین الکترونیکی
computer U حسابگر الکترونی
computer U اکامپیوتر
computer U ماشین حساب
computer U ماشین متفکر
computer U شمارنده
computer U ماشین حساب کامپیوتر
computer U رایانه
computer U کامپیوتر
multiaccess computer U کامپیوتر با دسترسی چند گانه
laptop computer U کامپیوتر دستی یا کیفی
microprogrammable computer U کامپیوتر ریزبرنامه پذیر
notebook computer U کامپیوتر کوچک قابل حمل
nonesequential computer U کامپیوتر غیر ترتیبی
mainframe computer U مانند تعداد عملوند همزمان
network computer U نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است
mainframe computer U سیستم کامپیوتری قوی که میتواند حافظه با فرفیت بالا را هدایت کند و نیز وسایل پشتیبانی را
mainframe computer U استفاده از ریز کامپیوترها برای دستیابی به کامپیوتر mainframe
infected computer U کامپیوتری که یک برنامه ویروسی دارد
independent computer U manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
flight computer U کامپیوتر پرواز
computer memory U حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
first generation computer U کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است
first generation computer U کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
computer memory U حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
electronic computer U کامپیوتر الکترونیکی
duplex computer U کامپیوتر مضاعف
four address computer U کامپیوتر چهار نشانی
ibm computer U ماشین حساب ای بی ام
incremental computer U کامپیوتری که متغیرها را به صورت اختلاف بین مقادیر فعلی و مقادیر اولیه مطلق ذخیره میکند
incremental computer U دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
incremental computer U وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود
ibm computer U کامپیوتر ای بی ام
hybrid computer U کامپیوترترکیبی
hybrid computer U کامپیوتر دو رگه
human computer U امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
guest computer U کامپیوتر مهمان
one address computer U کامپیوتر یک نشانی
computer table U میزکامپیوتر
synchronous computer U کامپیوترهمزمان
synchronous computer U کامپیوتر همگام
a stand-alone computer U یک رایانه مستقل
stand alone computer U کامپیوتر مستقل
source computer U کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
source computer U کامپیوتر منبع
slave computer U کامپیوتر برده
talking computer U کامپیوتر سخنگو
micro-computer U ریزکامپیوتر
micro-computer U ریزرایانه
micro-computer U خرد کامپیوتر
virtual computer U کامپیوتر مجازی
two address computer U کامپیوتربا دو نشانی
two address computer U کامپیوتر دو ادرسه
transportable computer U پس و پیش کردن
three address computer U کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه
There's a jinx on this computer. U این رایانه جادو شده.
target computer U کامپیوتر هدف
sequential computer U کامپیوتر ترتیبی
parallel computer U کامپیوتر موازی
one chip computer U کامپیوتر یک تراشهای
one address computer U کامپیوتریک ادرسه
one address computer U ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
one address computer U دستور ساخته شده از اپراتور و آدرس
on board computer U کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
office computer U کامپیوتر اداری
object computer U OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
object computer U کامپیوتر مقصود
notebook computer U یک کامپیوتر کوچک به اندازه یک چمدان که از یک نمایش کریستال مایع و مسطح استفاده میکند
pocket computer U کامپیوتر جیبی
serial computer U کامپیوترنوبتی
serial computer U کامپیوتر سری
serial computer U کامپیوتر نوبتی
self adapting computer U کامپیوتر خود وفق
second generation computer U کامپیوتر نسل دوم
satellite computer U کامپیوتر ماهوارهای
ruggedized computer U کامپیوتر بادوام
programmed computer U کامپیوتر برنامه ریزی شده
portable computer U کامپیوتر قابل حمل
notebook computer U که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
digital computer U کامپیوتردیجیتال
computer professional U متخصص کامپیوتر
Recent search history Forum search
3reza afshar
1من انگلیسی بلد نیستم چگونه باکامپیوترکارکنم
2من انگلیسی بلد نیستم چگونه باکامپیوترکارکنم
1what is abbrevation
1برنامه ریزی این کار‌ چگونه است؟
0computer synthesis of affect
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com